ترانهپیامبر عزیز ما – کبوتر _ برای بچه ها
دو تا کبوتر قشنگ با خوشحالی از اون بالا –
پَر کشیدن به خونۀ پیامبر عزیز ما –
همونجا ساختن دوتایی، در وسطِ دو پاره سنگ –
با شاخههای نرم و ریز یه لونۀ خیلی قشنگ –
پیامبر عزیز ما اونها رو در حیاط میدید –
صدای ناز هر دو را از تو اتاقها میشنید –
مشتهای خود را پُر میکرد، دانه میریخت روی زمین –
کبوتران پَر میزدند از لب بام سوی زمین –
کبوتران بر میچیدند دونهها رو تند و یواش –
با شادی بوسه میزدند با نوکشون رو جای پاش –
کاشکی کبوتری بودم به خانهاش سر میزدم –
مثل فرشتهها منم به دور او پَرمیزدم –