عرفان اکنکار چیست، اطلاعاتی در مورد اکنکار
برنامه و روش گروه «اک» یا «اکنکار» در واقع ریشه در نوعی نگاه بودیستی به حقیقت انسان و هدف او دارد. بودیسم که از کهن ترین آیین های هندی است معتقد است که آزادی و نجات انسان برای رسیدن به غایت و هدف خویش تنها با خودشناسی تحقق می پذیرد. از دیدگاه بودیسم، وصول به غایت و حیات حقیقی انسان با انجام دادن مراسم و عبادات قشری و ظاهری و ریاضت های سخت و طاقت فرسا حاصل نمی شود بلکه تها با کشف و شهود می توان به واقعیت مطلق نایل گردید.( ادیان و مکتب های فلسفی هند، ص۱۰۲) برخی کتاب های گروه « اک» مدتی است که در کشور ما ترجمه و منتشر شده است. آثار پال توئیچل، فیل موری میتسو، هارولد کلمپ، و دیگران بیانگر دیدگاههای این گروه در ابعاد گوناگون است. راه و روش «اکنکار» به انسان نشان می دهد که چگونه با رهاکردن و آزاد ساختن قابلیتهای درونی خود و شناخت تندرستی به موفقیت نایل شده و سفر روحی را آغاز کرده با تعالی روح به سوی درک خداوند رهنمون گردید. این گروه با اتخاذ دیدگاههای بودیسم، چندان اهمیتی به احکام شرعی و عبادی نمی دهند و راه نجات را تنها در ریاضت های جسمی و روحی می دانند.
ولی حق این است که سلوک راستین و ثمربخش، راهی است که خداوند متعال و دین آسمانی به انسان نشان داده است. دین الهی، شریعت را دروازه سیر و سلوک حقیقی و بازگشت به خود انسانی می داند. دقت در امور ذیل، درستی این دعا را ثابت می کند: ۱. نیاز انسان به وحی: حقیقت انسان، کتابی است نیازمند شرح، زیرا تا ابعاد وجودی وی به طور کامل شناخته نشده و مبدأ و جایگاه فعلی و مقصدش تبیین نشود، نمی توان سلوک و راه مشخصی برای وصول به مقصد تبیین کرد. شارح این کتاب کسی جز نویسنده آن یعنی آفریدگار هستی نمی تواند باشد زیرا خالق و نویسنده این کتاب، خداوند بزرگ است و تنها او از ماهیت، آغاز و انجام انسان آگاه است و فقط او است که بهترین راه و برترین برنامه را برای سلوک به گونه ای که با سنت ها و قوانین حاکم بر نظام هستی هماهنگ باشد، می داند.
از دیدگاه قرآن، این وحی است که فطرت خفته ما را بیدار ساخته و روح مستعد ما را به فعلیت های والا سوق می دهد. قرآن کریم کامل ترین کتاب هدایت و عالی ترین دستور سیر الی الله است. کتاب نوری است که انسان را از ظلمت ها بیرون آورده و به نور هدایت می کند. هر چیزی که در تأمین سعادت انسان مؤثر است در این کتاب الهی بیان شده و اگر انجام کاری که سبب سعادت بشر یا ارتکاب عملی موجب شقاوت و بدختی او باشد، در این کتاب الهی مطرح شده است.
هم معارف، اخلاق و اعمال الهی و انسان به طور تفصیل یا اختصار در قرآن کریم بیان شده است. قرآن مجید، اصول فراگیر معارف دینی را مطرح کرده و خطوط اصلی و اساسی آن را متذکر شده و جزئیات آن بر اساس دستور خداوند باید از رسول اکرم(ص) گرفته شود: «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ آن چه را که رسول گرامی برای شما می آورد بگیرید و از آنچه شما را از آن برحذر می دارد پرهیز کنید.(حشر/۷) بر اساس روایات متقن و مسلم، بعد از رسول مکرم اسلام(ص) که معلم اول در این باب است، حضرت علی(ع) معلم دوم است و پس از او، اولاد طاهرین اش با درک عمیق قرآن و استخراج جزئیات از کلیات، راه های سعادت بشر را تعیین می کنند. ۲. راه های وصول: اولین گام در سلوک الی الله و بازگشت به حقیقت خویش از دیدگاه قرآن و سنت، کنارزدن حجاب های ظلمانی و خروج از آن است. منظور از حجاب های ظلمانی، کدورت و رنگ و غباری است که بر روح انسان عارض می شود و روح را به سوی غیر خدا سوق و حرکت می دهد.
هر یک از حجاب های ظلمانی، واقعیت ویژه ای در روح انسان دارد. از این رو، مجاهدات علمی و عملی لازم برای خروج از آنها تلاش ویژه ای است که در نظام خلقت تعیین شده است.
این مجاهدت ها، در حقیقت راه های تکوینی خروج از این حجاب ها است و نمی توان تکوین را عوض کرد. قرآن کریم، دین مبین را راهی فطری، تکوینی و غیرقابل تبدیل و تغییر برای این مهم تلقی می کند: « فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ»؛ «پس به دین حنیف رو آور، همان فطرت خدایی که مردم بر آن آفریده شده اند، در آفرینش خداوند تبدیلی نیست، این همان دین استوار است ولی بیشتر مردم نمی دانند».(روم/۳۰) راه ارائه شده برای رسیدن به کمال از سوی دین حنیف اسلام، محکم ترین و استوارترین راهی است که باید به آن چنگ زد و از آن پیروی نمود: « وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللّهِ عاقِبَةُ اْلأُمُورِ»؛ و هر کس خود را در حالى که نیکوکار باشد تسلیم خدا کند قطعا در ریسمان استوارترى چنگ زده و فرجام کارها به سوى خداست.(لقمان/۲۲) صراط مستقیم راهی است که خداوند متعال به آن توصیه فرموده و آن را راه پرهیزگاری و رسیدن به مقصود دانسته است: « وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ و [بدانید] این است راه راست من پس از آن پیروى کنید و از راه ها[ى دیگر] که شما را از راه وى پراکنده مى سازد پیروى مکنید اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گرایید.(انعام/۱۵۳) عده زیادی از پیروان قرآن و اسلام قدم در طریق سلوک گذاشته اند ولی به دلیل عدم تعبد کامل به قرآن و اسلام، دچار لغزش و گمراهی شده اند. کم نبوده اند افرادی که با عدم تبعیت درست از اسلام، القائات شیطانی را حق پنداشته و حق و باطل را به هم آمیخته اند. در هر صورت، تنها مجاهدت و تلاشی می تواند نجاتگر انسان باشد که تکوینی و مطابق فطرت انسان باشد و از طریق وحی به انسان ها ابلاغ شده باشد. ۳. ضرورت آگاهی از راه: سالک الی الله باید آن چه را از جانب خدای متعال ابلاغ گردیده یاد بگیرد وطریق الی الله را به نحو صحیح و جامع به همان صورتی که از جانب خدای متعال ارائه شده، بشناسد.
امام باقر(ع) می فرماید: « الکمال کل الکمال التفقه فی الدین؛ کمال انسان و نهایت کمال او، علم و بصیرت در دین است. (اصول کافی، ج۱، باب صفه العلم، ح۴) تا فرد عالم به مصالح و مفاسد خود و دانا به موازین راه های رساننده به حق نباشد، موفق نخواهد شد بلکه چه بسا در مسیری انحرافی پیش برود. تحصیل این ها، فرع بر آگاهی کامل از مضامین قرآن کریم و روایات معصومین(ع) است که ترجمان واقعی می باشند.
اولین مرتبه، مراقبه، عمل به واجبات و ترک محرمات است. عارفان بزرگ با استفاده از آیات و روایات، مرتبه اول مراقبه را که دروازه ورودی برای نجات و رسیدن به حقیقت است را عمل به واجبات و ترک محرمات می دانند.
سالک باید واجبات و محرمات را به خوبی یاد بگیرد و در مقام عمل ملتزم به رعایت آن باشد. بدون مراعات واجب و حرام هیچ سالکی در سلوکش موفق نخواهد بود زیرا خداوند تنها عمل اهل تقوا را می پذیرد و اولین مرحله تقوا پایبندی به انجام واجبات و ترک محرمات است: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ.(مائده/۲۷) در حرکت انسان به سوی خداوند، بر اساس قوانین تکوینی و نظام سلوک بعضی از اعمال ضرورت دارد و باید انجام بگیرد که همان «واجبات» است و از برخی اعمال باید پرهیز کرد و کناره گرفت که همان «محرمات» است.
باید انوار الهی در قلب سالک بتابد تا او را در سلوک راستینش کمک و یاری نماید و او را به حقیقت خویش واصل گرداند. عمل به واجبات و ترک محرمات به صورت صحیح و کامل موجب می شود قلب جلا و صفای اصلی خود را به دست آورد و آماده دریافت فیض و انوار الهی گردد. اگر افعال و اعمال ما بر طبق خواسته و دستور خداوند باشد، فیض از مبدا الهی بر قلب سالک نازل می شود.
به همین دلیل است که بیشتر به انجام دستورهای شرعی ترغیب می شود نه به حصول نور الهی زیرا افعال و اعمال عبادی است که سبب وصول به مبدأ و گرفتن فیض می شود. طبیبی که دارویی را می ستاید و مصرف آن را به بیمار توصیه می کند به دلیل اثر شفا دهنده دارد است نه خود دارو. عمل به واجبات و ترک محرمات همانند دارو علاج بیماری قلب است و با مصرف آن، انوار الهی بر دل انسان می تابد و او را در پیمودن راه خدا کمک می کند.
حضرت صادق(ع) می فرماید: « قال الله تبارک و تعالی: ما تحبب الی عبدی باحب مما افترضته علیه»؛( اصول کافی، ج۲، کتاب الایمان و الکفر، باب اداء الفرائض) خداوند متعال می فرماید: « بنده من با چیزی محبوب تر از آنچه بر او واجب کرده ام ، محبت مرا به خود جلب نمی کند. شاید به همین دلیل است که پیشوایان معصوم(ع) فرموده اند: « اگر کسی نماز قضا دارد به نافله نپردازد و با داشتن روزه قضا، روزه مستحبی، مکروه است. هر امری که خداوند متعال واجب فرموده در نشئه عبودی و حیات واقعی انسان نزد پروردگار ضرورت دارد. احکام الهی دارای ظاهر و باطن است. حقیقت و باطن آن با انجام ظاهر آن محقق می شود و ظاهر آن، حامل باطن و حقیقت آن است. انسان ها به بهانه توجه به باطن نمی توانند از ظاهر احکام و مناسک دینی صرف نظر کنند، زیرا باطن دین بدون ظاهر آن هرگز حاصل نمی شود.
از سوی دیگر نباید عمل به ظاهر دین، منجر به روزمرگی و رسوم بی روح اجتماعی و چشم پوشی از حقیقت و باطن آن گردد. بر همین اساس عارفان واصل، تعبد شدیدی به احکام شرعی داشته اند و اگر مجتهد نبوده اند با دقت تمام احکام فقهی را با تقلید از دیگران انجام می دادند. بهترین و عالی ترین و واصل ترین عارفان، پیامبر و اهل بیت طاهرینش می باشند که کمال تعبد به احکام الهی را داشته اند و حتی مکروهات و مستحبات را نیز به طور کامل رعایت می کرده اند و شاگردان حقیقی مکتب آنها نیز کاملا پایبند عمل به دستورات دینی و شرعی بوده اند و سر سوزنی تخلف از شریعت را سدی در برابر تعالی و عروج روحی می دانند. در میان اعمال واجب و فرائض نماز دارای جایگاه ویژه ای است.
حضرت صادق(ع) می فرماید: «ما اعلم شیئا بعد المعرفه افضل من هذه الصلاه، الا تری ان العبد الصالح عیسی بن مریم قال: و اوصانی بالصلاه والزکاه ما دمت حیا» «پس از معرفت و شناخت خداوند، هیچ عملی را برتر از نماز نمی دانم، آیا ندیدی که بنده شایسته خداوند، عیسی بن مریم فرمود: و خداوند تا زنده ام مرا به نماز و زکات سفارش فرمود» (اصول کافی، ج ۳، ص ۲۶۴). برای آگاهی بیشتر ر.ک: مجموعه پرسش های دانشجویی، شماره ۱۱، عرفان و تصوف، محمدرضا کاشفی، ص ۹۷.