کربلایی حمید علیمی کاشکی میشد مثل عقربه ها برگردم
کاشکی میشد مثل عقربه ها برگردم به کربلاهایی که قبلا سفر کردم
کاشکی میشد ساعت همون لحظه وایمیستاد
تو اولین بار که چشام به گنبد افتاد ندیدن حرم بلای جون نوکر
مهدی حسینی اومدم برات مریض بشم
نکنه اربعین نیام نذاری آبروم بره این چه بلایی که اومده سرم
منو دق نده بذار بیام حرم از حال خودم درمونده شدم
عزیزم حسین .. عزیزم عزیزم عزیزم ..
محرم خونه نشین بشم میمیرم منی که تو قبرم برات عزا میگیرم
چه جوری آروم شم مادرتون بدحاله با پهلوی زخمیش بالا سر گوداله
نگاه مادرت شاهده قتل قاتله میبینه میبرن سر چجوری سر حوصله
وای سر و صورتت چه نامرتب توی قتلگاه عزیز زینب
صد پاره بدن دست و پا مزن عزیزم حسین .. عزیزم عزیزم عزیزم ..
حسین وای حسین وای